گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه امام حسین
جلد دهم
مرحله نخست : از شهادت امام علیه السلام تا هنگام مرگ قاتلان ایشان



در این مرحله ، هدفگیری اهل بیت علیهم السلام در حرکت ها ، به گونه ای است که می کوشند وجدان های خفته را بیدار کنند و ذهن های بسته را بگُشایند و اندیشه های گرفتار در تبلیغات گسترده بنی امیّه را رها سازند . از جمله گزارش های اندکی که از سانسور شدید خبری فرهنگی و تاریخی بنی امیّه گذر کرده ، این است که : اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله در غروب غم آگین عاشورا با دیدن پیکرهای خونین امام حسین علیه السلام و یارانش ، چنان از ژرفای دل ، فریاد بر آوردند (1) که دشمنان نیز تحت تأثیر قرار گرفتند و در میان لشکر یزید ، کسانی گریستند . پس از آن ، اسیرانی که رسالت روشنگری را بر دوش داشتند ، در گذر از آبادی ها و شهرها ، حوادث شگفتی آفریدند . برای نمونه ، مردم کوفه به هنگام دیدن خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله در هیئت اسیر و به هنگام شنیدن خطابه های شورانگیز خاندان رسالت که از یک سو ، حضور چندین ساله آنان در کوفه را در ذهن ها تداعی می کرد و از سوی دیگر ، سخنانی بس بیدارگر و

.

1- .الأمالی ، صدوق : ص 236 ، روضه الواعظین : ص 209 ؛ ر.ک : همین دانش نامه : ج 8 ص 107 (بخش نهم / فصل ششم / وداع خانواده امام علیه السلام با شهیدان) .


تکان دهنده بود ، چندان گریستند که به واقع ، شهر به یکباره تکان خورد. (1) در شام نیز پس از حضور بیدار کننده و افشاگرانه اسیران که حتّی کاخ نشینان از آثار آن ، برکنار نماندند ، (2) حکومت به خاطر ملاحظات سیاسی ، رخصت سوگواری داد . دیگر ، این که کاروان اسیران ، به هنگام بازگشت از شام به مدینه ، بر سرِ مزار امام علیه السلام و یارانش ، مجلس سوگواری برپا کردند . (3) شهر مدینه نیز با شنیدن صدای گریه و شیون اُمّ سَلَمه ، همسر پیامبر صلی الله علیه و آله که در رؤیا ، خبر شهادت امام حسین علیه السلام را شنیده بود (4) (و به روایتی دیگر ، تربتی به امانت نهاده شده از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله در نزد وی ، خونین شده بود) (5) غرق در ماتم و زاری شد و چون خبر شهادت امام علیه السلام رسما توسّط بنی امیّه در مدینه منتشر شد ، امّ سلمه (6) و مردم مدینه ، شهر را یکسره ماتمکده کردند و مجالس سوگواری برپا نمودند . (7) پس از آن ، خاندان بنی هاشم عزاداری کردند (8) و ابن عبّاس و محمّد بن حنفیّه به سوگ


1- .ر.ک : ج 8 ص 113 (بخش نهم / فصل ششم /چگونگی ورود خاندان پیامبر صل الله علیه وآله به کوفه) و ص 119 (سخنرانی زینب علیها السلام میان کوفیان) و ص 131 (سخنرانی فاطمه صغرا در میان کوفیان) و ص 139 (سخنرانی امّ کلثوم در میان کوفیان) و ...
2- .ر . ک : ج 8ص 333 (بخش نهم / فصل هفتم / سخنرانی امام زین االعابدین علیه السلام در مسجد دمشق) و ص 347 (احتجاج زنان یزید با او) و ص 363 (فصل هشتم / دادن اجازه عزاداری برای شهیدان) .
3- .ر.ک : ج 8 ص 383 (بخش نهم / فصل هشتم / عبور خاندان پیامبر صل الله علیه وآله از کربلا).
4- .ر.ک : ج 7 ص 331 (بخش نهم / فصل دوم / رؤیای اُمّ سلمه).
5- .در گزارش تاریخ الیعقوبی ( ج 2 ص 245) ، سبب گریه وی ، خونین شدن تربت موجود در نزداو بوده که پیامبر صل الله علیه وآله آن را به عنوان علامت شهادت حسین علیه السلام در آینده، به وی سپرده بود . ر.ک : همین دانشنامه : ج 9 ص 413 ( فصل یکم / سوگواری در مدینه / نخستین ناله ای که در مدینه بلند شد).
6- .ر. ک : ج 9 ص 429 (فصل یکم / نخستین سیاهپوش سوگ امام حسین علیه السلام / امّ سلمه) .
7- .ر. ک : ج 9 ص 135 (بخش دهم / فصل چهارم / بازتاب کشته شدن امام علیه السلام در حجاز) و ص 415(بخش یازدهم / فصل یکم / سوگواری در مدینه / هنگام دریافت خبر).
8- .ر.ک : ج 9 ص 415 (فصل یکم / سوگواری در مدینه / هنگام دریافت خبر) .


نشستند (1) و دختران عقیل (2) و زنان بنی هاشم ، ماتم سرا به پا کردند . (3) همچنین باید از عزاداری مردم مدینه به هنگام بازگشت خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله ، (4) سوگواری همسران امام علیه السلام (5) و نیز سوگواری نمادین امّ البنین برای فرزندانش در بقیع ، یاد کرد . (6) بر همه اینها باید مرثیه سرایی و سوگواری خاندان عبد المطّلب که همه روزه در سال شهادت و تا سه سال بعد در سال روز شهادت امام حسین علیه السلام در مدینه انجام می شد (7) ودر آن ، برخی از صحابیان و تابعیان نیز شرکت می کردند (8) ، نیز پوشیدن لباس سوگواری به وسیله اهل بیت امام علیه السلام (9) وادامه دادن حزن و ماتم تا مرگ ابن زیاد (10) وهمراهی کردن برخی از اصحاب و تابعیان ، (11) اضافه نمود . این همه ، چنان فضایی را ایجاد نمود که «توّابین» به وجود آمدند . آنان به هنگام


1- .ر . ک : ص 109 (فصل چهارم / گریه برخی از صحابه و تابعیان) و ج 9 ص 37 (بخش دهم / فصل یکم / عبداللّه بن عباس) .
2- .ر. ک : ج 9 ص 415 (فصل یکم / سوگواری در مدینه / هنگام دریافت خبر).
3- .ر. ک : ج 9 ص429(فصل یکم / نخستین سیاهپوش سوگ امام حسین علیه السلام / زنان بنی هاشم).
4- .ر . ک : ج 9 ص 421 (فصل یکم /سوگواری در مدینه / هنگام بازگشت اهل بیت امام:) .
5- .الأمالی ، شجری : ج 1 ص 75 ، تذکره الخواصّ : ص 265 و ر.ک : همین دانش نامه : ج 9 ص403 (فصل یکم / مرثیه سرایی رباب).
6- .ر.ک : ج 9ص 425 (فصل یکم / سوگواری در مدینه/ مرثیه امّ البنین).
7- .ر . ک : ج 9 ص 427 (فصل یکم / سوگواری در مدینه / نوحه سرایی سه ساله برای امام حسین علیه السلام).
8- .کتاب المجالس و المسائرات : ص 103 .
9- .ر. ک : ج 9 ص 429 (فصل یکم / نخستین سیاهپوش سوگ امام حسین علیه السلام / زنان بنی هاشم).
10- .ر. ک : ج 9 ص 427 (فصل یکم / سوگواری در مدینه/ تداوم سوگواری اهل بیت امام علیه السلام تا کشته شدن ابن زیاد).
11- .ر. ک : ص 109 (فصل چهارم / گریه برخی از صحابه و تابعیان) .


حرکت به سوی شام و شرکت در نبرد با قاتلان امام حسین علیه السلام ، ابتدا بر مزار امام علیه السلام و یارانش گِرد آمدند و سوگواری کردند و سپس به حرکت خود ، ادامه دادند (1) . (2)

مرحله دوم : برپایی سوگواری به گونه آیینی مذهبی از سوی ائمّه علیهم السلام

اشاره
سوگواری بر ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام در این مرحله ، چونان آیینی مذهبی ، چهره می گیرد . این فرآیند ، در سه مرحله ، شکل نهایی می یابد:

الف زمینه سازی (روزگار امام زین العابدین علیه السلام )
در این مرحله ، زمینه سازی لازم برای شکل گیری سنّت سوگواری و آیین عزاداری انجام می شود و بستر مناسبی برای به وجود آمدن آیینی مذهبی ، رقم می خورد . امام زین العابدین علیه السلام را باید نقش آفرین اصلی این مرحله دانست . حادثه کربلا ، افزون بر غم و اندوهی که در جامعه اسلامی بر جای نهاد ، به لحاظ عقیدتی و سیاسی نیز تحوّل شگفتی به وجود آورد. سیّد الساجدین علیه السلام پس از شهادت امام حسین علیه السلام و در چنین فضایی وحشت زا ، در مدینه ساکن شد و رسالت امامت را ادامه داد. این روزگار ، بی گمان ، سیاه ترین، تاریک ترین و خفقان آمیزترین و در عین حال ، بیدارگرترین و تنبّه آفرین ترین روزگار تاریخ شیعه است . امام زین العابدین علیه السلام با آهنگ کلّی رسالتِ امامت ، برای بیداری جامعه اسلامی و جهل زدایی از آنان و رهایی بخشیدن آنان از دام تبلیغاتی بنی امیّه ، جهادی گسترده و



1- .ر . ک : تاریخ الطبری : ج 5 ص 589 .
2- .پیش تر آوردیم که حادثه کربلا، برای جهان اسلام، بسیار تکان دهنده و اندوه آفرین بود ؛ امّابرای خاندان ? بنی هاشم ، چنان اثری بر جای گذارد که تا مرگ ابن زیاد ، یکسر در سوگ و ماتم بودند . این که این واقعیت ، اثر گرفته از فرهنگ و ادب عرب بود که تا مرگ قاتل ، سوگواری را بر مقتول، ادامه می دادند، بعید نمی نماید . به هر حال ، اهل بیت پیامبر صل الله علیه وآله در این پنج شش سال، عزاداری را امری عادی و متعارف ساختند . این همه ، بستر حرکتی فکری، فرهنگی و جهادی را رقم زد ، به گونه ای که پس از آن و با هدایت ها و ره گشایی امامان: ، به صورت آیینی مذهبی در آمد ، با درون مایه ای بس الهام بخش که پس از این ، خواهیم آورد .



برنامه ریزی شده و دقیق را پی گرفت . (1) حرکت امام علیه السلام از رویارویی مسالمت آمیز و آرام، تا مواجهه قهرآمیز و شکننده و هیجانبار و صریح ، پیش رفت و در این جهت، از یادکرد حادثه کربلا ، با یادآوریِ عادی و گریستن تا تبیین ابعاد و گستره فاجعه ، استفاده گردید. گریه های امام علیه السلام گاه بسیار پرسش انگیز بود ، خصوصا به هنگام نگاه کردن به آب و آماده شدن غذا . (2) فراوانی و گستره گریه امام علیه السلام نیز چنان بود که مردم ، به ایشان توصیه می کردند که برای حفظ سلامت خود ، کمتر گریه کند ؛ امّا امام علیه السلام با اشاره به عمق فاجعه کربلا و جایگاه اجتماعی و دینی چهره های به شهادت رسیده ، از یک سو گریه کردن بر آن عزیزان را امری لازم و منطقی می دانست و از سوی دیگر ، دیگران را نیز بِدان ، ترغیب و تشویق می کرد . ایشان ، برای شکل دادن بستری همیشگی ، گریستن بر امام حسین علیه السلام و یاران شهیدش را مایه نجات از عذاب خدا و قرار گرفتن در دایره امن الهی و وارد شدن به بهشت دانست (3) و خود نیز افزون بر ادامه دادن سوگواری تا مرگ عبید اللّه بن زیاد و دیگر قاتلان شهیدان کربلا تا پایان عمر ، از آن ، دست بر نداشت . (4) بدین ترتیب ، امام زین العابدین علیه السلام در سال های پایانی عمر شریفش ، از یک سو پایگاه اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی والایی یافته بود و از سوی دیگر یاران و پیروان و گسترانندگان فراوانی برای اندیشه های خود ، پیدا کرده بود. در نتیجه، موضع و

.

1- .سیره امام علیه السلام از این زاویه ، بسیار مهم وشایان تأمّل است . در این باره ، ر . ک : پژوهشی در زندگانی امام سجّاد7 ، آیه اللّه سیّد علی خامنه ای . در این کتاب ، روند رویارویی امام علیه السلام با اُمویان، با دقّت و مستند به روایات و تحلیلِ استوار ، عرضه شده است . نیز ، ر . ک : جهاد الإمام السجّاد7 ، سیّد محمّدرضا حسینی جلالی ، الإمام السجّاد7 ، حسین باقر ، الإمام السجّاد7 ، محمّدحسین علی صغیر .
2- .ر. ک : ص 91 (فصل چهارم / گریه امام زین االعابدین علیه السلام) .
3- .ر. ک : ص 41 (فصل چهارم / ثواب گریه کردن بر آنان) .
4- .ر. ک : ص 91 (فصل چهارم / گریه امام زین االعابدین علیه السلام).


رویکرد ایشان ، بسیار اثرآفرین گشته بود. از این رو، باید روزگار امامتِ امام چهارم را مرحله زمینه سازی و پی ریزی سنّت عزاداری بر ابا عبد اللّه علیه السلام تلقّی کرد .

ب پی ریزی ارکان عزاداری (روزگار امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام )
ب / 1 . روزگار امام باقر علیه السلام

روزگار امام باقر علیه السلام از جهاتی با روزگار امام زین العابدین علیه السلام متفاوت است . از یک سو، بیدارگری ها و جریان آفرینی های امام چهارم علیه السلام و روشنگری های یاران ایشان ، فضای فکری و سیاسی جامعه را تا حدودی دگرگون کرده بود و از سوی دیگر ، رهایی عراق از سلطه اُمَویان در یک دوره ده ساله پس از عاشورا، زمینه را برای عزاداری سیّد الشهدا علیه السلام آماده تر ساخته بود . حضور شورانگیز «توّابین» بر سرِ مزار امام حسین علیه السلام که در این دهه به وقوع پیوست ، نمونه ای از تحوّل فکری جامعه است . در این سال ها ، با توجّه به عواملی که یاد شد و نیز عواملی که باید در فرصتی دیگر بِدانها پرداخت ، وجدان اجتماعی و دینی مردم ، دگرگون شد و قیام هایی شکل گرفت که قیام مردم مدینه و در پی آن ، واقعه حَرّه ، قیام ابن زبیر، قیام توّابین و مختار ، از جمله آنهاست . این قیام ها ، هرچند در انگیزه و هدف و جهتگیری ، واحد نبودند ، امّا در تحوّل آفرینی در سطوح مختلف سیاسی و فکری جامعه ، اثرگذار بودند . البتّه بنی امیّه در نهایت قساوت ، با این حرکت ها برخورد کردند و در سرکوبی آنها از هیچ کاری دریغ نورزیدند و در این وقایع ، بی حرمتی به شهرهای مقدّس مکّه و مدینه را به نهایت رساندند. در پیِ چنین حوادثی بود که امام باقر صلی الله علیه و آله امامت جامعه را به عهده گرفت . سالیانی از شهادت امام حسین علیه السلام سپری شده بود و مختار ، قاتلان را مجازات کرده بود ؛ امّا این همه ، مانع از آن نشد که امام باقر علیه السلام یادکردِ فاجعه کربلا را به یک سو نهد ؛ بلکه ایشان چونان پدر بزرگوارش ، از هر گونه فرصتی برای بیداری






بیشتر مردم در چرایی و چگونگی حادثه کربلا ، آیینی کردن عزاداری امام حسین علیه السلام و تبدیل کردن آن به جریانی دینی و فکری ، استفاده می نمود . امام باقر علیه السلام با توجّه به آنچه گذشته و آنچه به وجود آمده بود ، از موقعیت اجتماعی والایی برخوردار شده و مرجعیت علمی دینی یافته بود ، چنان که مردمِ بسیاری به ایشان مراجعه می کردند . از این رو ، شعاع وجودی و نفوذ کلام آن بزرگوار ، از پدر گرامی شان فزون تر بود . امام باقر علیه السلام نیز از این همه ، به طرق گوناگون در جهت آیینی کردن عزاداری امام حسین علیه السلام و تبدیل آن به جریانی در بستر تاریخ ، سود جُست ، از جمله با : بیان گفتار امام زین العابدین علیه السلام به عنوان شاهد جریان کربلا در فضیلت گریستن بر امام حسین علیه السلام ، (1) تشکیل مجالس سوگواری در منزل خود ، تشویق مرثیه سرایان (2) بر پرداختن به ابعاد این فاجعه در قالب سروده ها وخواندن رثا، ترغیب شیعیان به تشکیل مجالس عزا در خانه هایشان با رعایت احتیاط جهت در امان ماندن از برخورد حاکمان . (3) توجّه به ادبیّات و شعر متعهّد در جاودانه سازی جریان کربلا (4) و برای نخستین بار ، مطرح کردن تعطیلی روز عاشورا (5) و در نهایت ، تأکید بر این نکته که عزاداری سیّد الشهدا ، در دنیا به دین آنها یاری می رساند و در روزگار واپسین ، آنها را با امام حسین علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله همجوار می گردانَد . (6)

.

1- .ر. ک : ص 91 (فصل چهارم / گریه امام زین االعابدین علیه السلام).
2- .ر. ک : ص 99 (فصل چهارم / گریه امام باقر7).
3- .این نکته از تعبیر امام علیه السلام: «یأمر من فی داره ممّن لا یتّقیه، بالبکاء علیه ؛ به کسانی که در خانه اش بودند و تقیه نمی کردند، دستور داد که بر امام حسین علیه السلام گریه کنند»، در متن حدیث موجود در مصباح المتهجّد (ص 772) بر می آید .
4- .ر. ک: ج 9 ص 437 (فصل دوم / یاد کردن مصیبت امام حسین علیه السلام در محضر امام باقر7) .
5- .ر. ک : ص 11 (فصل سوم / تعطیل کردن کارهای روزانه).
6- .ر. ک : ج 9 ص 385 (فصل یکم / تشویق به سوگواری برای امام حسین علیه السلام) .


این نکته که عزاداری برای امام حسین علیه السلام ، به برپاکنندگان آن ، در دنیا یاری می رساند و نتیجه آن ، همجواری با پیامبر صلی الله علیه و آله است، نکته مهم و قابل توجّهی است و جای تأمّل دارد که چرا و چگونه این گونه است . بی تردید ، امام علیه السلام می خواهد با این کلام بسیار مهم ، همان صف بندی عظیمی را که پیامبر خدا رقم زده بود ، ادامه دهد : حسینی بودن ، یعنی محمّدی بودن و جز آن ، یعنی جز این ! به هر حال ، با این که حاکمیت های ستمباره آن دوران ، بر شیعیان و علویان ، بسیار سخت می گرفتند و مانع از اقامه عزا می شدند ، امام باقر علیه السلام با تشویق و ترغیب بر اقامه مجلس عزاداری سیّد الشهدا علیه السلام ، در حدّ ممکن ، در جهت استوارسازی ارکان عزاداری کوشید و بِدان ، شکل آیینی داد و در مجالس عزا ، ادب تعزیت گفتن را چنین بر نمود (1) که جریان یادکردِ کربلا ، فقط مسئله دیروز و امروز نیست و از آنِ فردا و فرداها نیز هست . همچنین نشان داد که چگونه می شود به هماره ساختن این سنّت در بستر تاریخ ، یاری رساند.

ب / 2 . روزگار امام صادق علیه السلام

اشاره

هنگامی که امام صادق علیه السلام امامت شیعیان را در دست گرفت ، نیم قرن از حادثه جانسوز کربلا گذشته بود . در آن روزگار ، به جهات سیاسی، فرهنگی و اعتقادی ، جامعه دگرسانی بسیار گسترده ای یافته بود . امام صادق علیه السلام از این موقعیت و فضای به دست آمده ، نهایتِ بهره را برد و در تبیین و تفسیر ابعاد دین و قرآن کریم ، بسی کوشید. یاران و شاگردان امام علیه السلام نیز در جهت تبیین اندیشه ناب محمّدی ، بسی کوشیدند . در میان کوشش های امام صادق علیه السلام ، چه در گفتار و چه در عمل و رفتار ، حادثه کربلا جایگاه بس مهمّی دارد. آموزه های آن بزرگوار در ارائه قالب، اصول کلّی و


1- .ر. ک : ص 11 (فصل سوم / تعطیل کردن کارهای روزانه) و ص 13 (سوگواری در خانه) .


ساختار عزاداری ، شایان توجّه است. از سیره آن بزرگوار ، آنچه را که به ما رسیده است ، می توان بدین سان بیان کرد : توصیه به گریستن و نیز گریاندن دیگران بر امام حسین علیه السلام ، (1) توصیه به یادآوری مصائب ایشان (2) در مواقع مختلف ،از جمله به هنگام نوشیدن آب ، (3) ترغیب به تشکیل مجالس عزاداری در فرصت ها و زمان های گوناگون ، (4) تشویق شاعران به بهره گیری از هنر شعر در تبیین ابعاد حرکت امام حسین علیه السلام . (5) و فراخوانیِ مرثیه سرایان به خواندن سوگْ سروده های خود در حضور امام علیه السلام . (6) باید توجّه داشت که هنر شعر ، در جاودانه سازی اندیشه ها ، نقشی شگرف دارد و در آن روزگاران ، با توجّه به فرهنگ زمانه ، این نقش ، بسی پُررنگ بود و توجّه امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام به این نکته ، بسی مهم است .


1- .کامل الزیارات : ص 210 ح 300 و ص 211 ح 303 . ر.ک : همین دانشنامه ج 10 ص 49 (فصل چهارم / ثواب شعرخوانی در مصیبت آنان) و ج 9 ص 439 (فصل دوم / یادکرد مصیبت های امام حسین در محضر امام صادق علیه السلام).
2- .ر. ک : ج 9 ص 431 (فصل دوّم / تشویق به مصیبت خوانی برای امام حسین علیه السلام).
3- .ر.ک : ج 9 ص 433 (فصل دوم / به یاد مصیبت امام حسین علیه السلام بودن در هنگام آشامیدن آب).
4- .ر. ک : ج 9 ص 439 (فصل دوم / یادکرد مصیبت های امام حسین در محضر امام صادق علیه السلام).
5- .ر. ک : ص 49 (فصل چهارم / ثواب شعرخوانی در مصیبت آنان) و ج 9 ص 439 (فصل دوم / یاد کردن مصیبت های امام حسین در محضرامام صادق علیه السلام).
6- .ر. ک : ص 49 (فصل چهارم / ثواب شعرخوانی در مصیبت آنان) و ج 9 ص 439 (فصل دوم / یادکرد مصیبت های امام حسین علیه السلام در محضر امام صادق علیه السلام).


درخواست از مرثیه سرایان برای آمیختن مرثیه های عاشورایی به فرهنگ حزن و اندوه برای هر چه بیشتر شدن اثرگذاری آن . (1) امام صادق علیه السلام از خانواده خویش می خواست تا در این مجالس بنشینند و زاری کنند (2) و به همگان توصیه می فرمود که بر مزار امام حسین علیه السلام ، حضور یابند و سرشک سوگ بیفشانند و به آنان که چنین می کردند ، دعا می نمود . (3) امام صادق علیه السلام ، بویژه در باره روز عاشورا نیز آموزه ها و ره نمودهایی دارد که تأمّل برانگیز است.

روز عاشورا و آموزه های امام صادق علیه السلام

امام صادق علیه السلام تأکید می فرمود که روز عاشورا باید در یادها بماند و مصیبت این روز ، بسی مهم تلقّی شود و در بزرگداشت آن ، کوشش شود . (4) از این رو ، توصیه می فرمود که : مؤمنان ، در روز عاشورا به عزا بنشینند و آنان که برایشان ممکن است ، بر سرِ مزار آن شهیدِ شاهد ، حضور یابند ، (5) لباس عزا به تن کنند (6) و از لذّات و سرخوشی و


1- .همان.
2- .ر. ک : ج 9 ص 439 (فصل دوم / یادکردمصیبت های امام حسین علیه السلام در محضر امام صادق علیه السلام).
3- .ر. ک : ج 9 ص 385 (فصل یکم / تشویق به سوگواری برای امام حسین علیه السلام) .
4- .ر. ک : ص 7 (فصل سوم / بزرگی مصیبت عاشورا).
5- .تهذیب الأحکام : ج 6 ص 51 ح 120 ، المزار ، مفید : ص 51 ح 1 ، مصباح المتهجّد : ص 771 772 ، الإقبال : ج 3 ص 64 ، بحار الأنوار :ج 101 ص 105 ح 11 .
6- .عبد اللّه بن سنان می گوید : از امام صادق7 شنیدم که فرمود : «إنَّ أفضَلَ ما تَأتی بِهِ فی هذَا الیَومِ أن تَعمِدَ إلی ثِیابٍ طاهِرَهٍ فَتَلبَسَها وتَتَسَلَّبَ ، قُلتُ : ومَا التَّسَلُّبُ؟ قالَ : تُحَلِّلُ أزرارَکَ ، وتَکشِفُ عَن ذِراعَیکَ کَهَیئَهِ أصحابِ المَصائِبِ؛ بهترین کار در این روز (عاشورا) ، پوشیدن لباس پاک و لباس عزاست» . پرسیدم : لباس عزا چیست ؟ فرمود : «باز کردن دکمه های لباس و بالا زدن آستین های لباس و همانند مصیبت زده ظاهر شدن است ...» (ر. ک : ص 17 ح 2762) .


خوردن غذاهای لذیذ ، امساک کنند (1) و حادثه غم آگین و شگفت کربلا را درذهن ، مجسّم نمایند (2) و هر چند به تنهایی ، به یاد آن روز باشند و عزاداری کنند . (3) به راستی ، آیا این همه ، فراتر از یادآوری یک داستان غم انگیز نیست ؟ عاشورا در سیره امامان علیهم السلام ، به دوش کشیدن یک فرهنگ است . عاشورا ، یک مکتب است ، نه صرفا حادثه ای غم انگیز و اسفبار .

ج توسعه عزاداری (روزگار امام کاظم علیه السلام و امام رضا علیه السلام )

اشاره

روزگار امام کاظم علیه السلام ، روزگاری شایان توجّه و به لحاظ سیاسی و فرهنگی ، بسیار تأمّل برانگیز است ؛ چرا که روزگاری است که شیعه در آستانه یک خیزش همگانی است . از این رو ، آموزه های امام کاظم علیه السلام ، تنبّه آفرین اند . امام کاظم علیه السلام ، جامعه شیعی را یکسر ، به درگیری با باطل فرا خوانده و ستیز با باطل را گسترانده و بی تفاوت بودن در برابر باطل را نکوهیده است (4) و عاشورا را فرهنگِ در افتادن با باطل دانسته است و چونان سَلَف صالح خود ، مرثیه سرایان را به سُرایش رثا در باره این واقعه ، تشویق کرده است . (5)


1- .ر.ک : ص 13 (فصل سوّم / پرهیز از کامجویی).
2- .برگرفته از عبارت : «صورتت را به جانب مرقد حسین علیه السلام می چرخانی و کشته شدن ایشان و همراهانش را و نیز فرزندان وخانواده ایشان را در ذهنت مجسّم می کنی و بر ایشان درود و تحیّت نثار می کنی و بر کشندگانش لعن می فرستی و از کارشان اعلام برائت می کنی» که در ادامه حدیث قبل ، از عبد اللّه بن سنان ، نقل شده است .
3- .ر . ک : همان حدیثی که ازعبد اللّه بن سنان در پاورقی های قبلی ، نقل شد .
4- .امام کاظم7 به فضل بن یونس فرمود : «أبلغ خیراً ، وقل خیراً ولا تکن إمعه . جقال:ج قلت : وما الأمعه؟ قال : لا تقل : أنامع الناس ، وأنا کواحد من الناس . إن رسول اللّه صلی الله علیه و آله قال : یا أیها الناس إنما هما نجدان : نجد خیر ، ونجد شرّ ، فلا یکن نجد الشرّ أحبّ إلیکم من نجد الخیر» . «خیر برسان ، سخن خیر بگو و باری به هر جهت مباش» . گفتم : باری به هر جهت بودن چیست ؟ فرمود : «مگو : من هم مثل مردم و یکی از آنهایم . پیامبر خدا که درود خدا بر او و بر خاندانش باد فرمود : ای مردم ! دو راه ، وجود دارد: راه خوب و راه بد . راه بد ، برایتان از راه خوب ، دوست داشتنی تر نباشد!» (تحف العقول : ص 413) .
5- .المناقب ، ابن شهرآشوب : ج 4 ص 319 .


مهم تر ، این که امام کاظم علیه السلام از آغاز محرّم ، حزن و اندوه خود را بر می نمود و آن را تا روز عاشورا ، ادامه می داد و بدین سان ، عزاداری دهه اوّل محرّم را پایه گذاری نمود (1) و در حقیقت ، ادب عزاداری روز عاشورا را برای شیعیان ، رقم زد. امام علیه السلام با این رویکرد ، چنان نمود که مؤمنان ، باید به استقبال روز عاشورا بروند و از چند روز پیش از آن ، به این رویداد مهم ، توجّه کنند و آن روز را در اوج عزاداری سر کنند . امام رضا علیه السلام نیز که به لحاظ سیاسی و فرهنگی ، در روزگار خویش ، مکانت ویژه ای یافت و همین ، موجب نفوذ بیشتر کلام ایشان شد به عزاداری امام حسین علیه السلام اهمّیت می داد ، شیعیان را به اهمّیت محرّم و دهه آغازین آن ، واقف می ساخت و با تبیین سیره پدر بزرگوارش در باره حادثه کربلا ، به ترویج آن ، همّت می گماشت . (2) افزون بر این ، امام علیه السلام در فرصت های مختلف ، برای زنده کردن یاد عاشورا در ذهن و زبان مردم ، می کوشید . مثلاً ایشان ، به هنگام هدیه دادن لباس به کسی ، آن را به تربت قبر امام حسین علیه السلام مزیّن نمود (3) و چون کسی تربتی به ایشان هدیه داد ، آن را بویید و گریست . (4) اکنون بیفزاییم که در روزگار این دو امام بزرگوار ، به لحاظ آنچه یاد شد، دشمن ، فشار و خفقان را بر جامعه شیعی گسترش داده بود و فضا را برای این دو امام ، تنگ کرده و جوّ سانسور را شدّت بخشیده بود . پس طبیعی است که آموزه های این دو امام ، به گستردگیِ آموزه های دو امامِ پیش از آنها نباشد ؛ امّا باید تأکید کنیم که سازمان وکالت (5) که در روزگارِ امامانِ پیشین تشکیل شده بود ، در روزگار آنها گسترده

.

1- .ر. ک : ص 105 (فصل چهارم / گریه امام کاظم علیه السلام) .
2- .ر . ک : ج 9 ص 389(فصل یکم / سوگواری در دهه اوّل محرّم) .
3- .تهذیب الأحکام : ج 8 ص 40 ح 121،المزار ، مفید : ص 144 ح 6، کامل الزیارات: ص 466 ح 707، المزار الکبیر : ص 362 ح 6، بحار الأنوار: ج 101 ص 124 ح 23 .
4- .ر . ک : ص 107 (فصل چهارم / گریه امام رضا7) .
5- .ر . ک :پیشوای صادق : ص 107 ، سازمان وکالت : ج 1 .


شده بود و با ساز و کارهای ویژه ای ، در نشر آموزه های امامان علیهم السلام ، اثر شایان توجّهی پیدا کرده بود . این، طبیعی است که جریان عزاداری با توجّه به اهمّیتی که در تعالیم امامان علیهم السلام داشته است ، نباید از منظر آنان ، به دور بوده باشد که متأسّفانه در منابع تاریخی ، چونان واقعیت های صادقِ بسیاری ، به لحاظ ستیز حاکمان وقت با حافظه تاریخیِ حق ، چندان انعکاسی نداشته است.

پایان دوران امام کاظم علیه السلام و امام رضا علیه السلام : مشخّص شدن ساختار کلّی عزاداری

آنچه گذشت ، نگاهی گذرا بر سیره امامان علیهم السلام (شامل : گفتار ، رفتار و ترغیب) پس از جریان قیام ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام بود ، که می توان آن را در دو بخش کلّی ، دسته بندی کرد : 1 . تلاش در جهت بر نمودن اهمّیت عزاداری و سوگواری بر امام حسین علیه السلام ، 2 . بزرگداشت روز عاشورا و برپایی عزا در آن روز. سیره امامان علیهم السلام را در بخش اوّل ، بدین گونه می توان رقم زد: گریه بر امام حسین علیه السلام و یادکرد مصائب ایشان ، دین را یاری می رساند . (1) آداب یاد کردن از امام علیه السلام رعایت شود (2) و آن بزرگوار و مصائب رفته بر ایشان ، به هنگام نوشیدن آب ، یاد شوند . (3) ضروری است که مجالسی گرچه در خانه ها تشکیل شوند و برنامه ای برای


1- .ر. ک : ج 9 ص 385 (فصل یکم / تشویق به سوگواری برای امام حسین علیه السلام).
2- .ر. ک : ج 9 ص 433 (فصل دوم / درود فرستادن بر امام حسین علیه السلام هنگام یاد کردن از ایشان).
3- .ر. ک : ج 9 ص 433 (فصل دوم / به یاد مصیبت امام حسین علیه السلامبودن در هنگام آشامیدن آب).


سوگواری گرچه به صورت فردی تنظیم گردد . (1) گریستن بر مصائب امام حسین علیه السلام ، ارجمند است و نباید در آن ، کوتاهی نمود ، گرچه با افشاندن یک قطره اشک . حتّی حالت گریه داشتن بر حسین علیه السلام نیز پاداشی بزرگ دارد . (2) مؤمنان باید هنگام ذکر مصائب حسین علیه السلام و پس از آن ، بگریند یا حالت گریه و بی تابی داشته باشند . (3) شاعران ، در تبیین مصائب آن بزرگوار بکوشند و مؤمنان را بگریانند (4) و ابعاد حادثه را به واژه ها بسپرند و جاودانه سازند . بانوان در مجالس تعزیت ، حضور یابند و همگان با فریاد ، جزع کنند ، که این ، اجر اُخروی دارد . حاضران به یکدیگر با آداب ویژه ای ، تعزیت بگویند . مرثیه سرایی باید آمیخته به حزن و تأثّربرانگیز باشد . مؤمنان باید به هنگامی که مجلس حزن انگیز و گریه آور دارند ، اوّل بر ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام بگِریند . (5) حضور بر مزار امام حسین علیه السلام و یاران شهید آن بزرگوار، سوگواری کردن و گریستنِ هماره ، لازم است . (6)


1- .ر. ک : ص 13 (فصل سوم / سوگواری در خانه) و ج 9 ص 431 (فصل دوم / تشویق به مصیبت خوانی برای امام حسین علیه السلام) .
2- .ر. ک : ص 41 (فصل چهارم / ثواب گریه کردن بر آنان).
3- .ر. ک : ص 49 (فصل چهارم / ثواب شعرخوانی در مصیبت آنان) و ج 9 ص 447 (فصل دوم / اندوه فراوان امام صادق7 به هنگام یادکرد مصیبت جدّش) .
4- .ر. ک : ص 49 (فصل چهارم / ثواب شعر خوانی در مصیبت آنان).
5- .ر. ک : ص 33(فصل چهارم / تشویق به اندوه و گریه و بی تابی بر شهیدان کربلا) و ج 9 ص 389 (فصل یکم / سوگواری در دهه اوّل محرّم) .
6- .ر. ک : ج 9 ص385 (فصل یکم / تشویق به سوگواری برای امام حسین علیه السلام) .


همچنین بخش دومِ سیره امامان علیهم السلام را که به بزرگداشت روز عاشورا و اقامه عزا و چگونگی تعزیت در آن روز ، اختصاص دارد ، بدین سان می توان بر شمرد: باید به ماه محرّم، اهمّیت داد . با آغاز ماه محرّم ، باید به استقبال روز عاشورا رفت و حزن و اندوه را گسترانْد . در روز عاشورا ، باید سوگواری و حزن و اندوه را به اوج رساند . روز عاشورا به لحاظ این که یادآور بزرگ ترین مصیبت آل اللّه است ، باید اهمّیت ویژه یابد . در صورت امکان ، باید بر مزار امام حسین علیه السلام حاضر شد و گریست . روز عاشورا باید با سلام دادن بر امام حسین علیه السلام و نفرین بر قاتلان ایشان ، آغاز شود و با نماز، گریه، اقامه ماتم در منازل ، اظهار جَزَع و گریه و زاری به صورت جمعی و در صورت امکان با حضور در مزار ایشان ادامه یابد . (1) تعطیلی روز عاشورا ، ضروری است . (2) تشکیل مجالس در منازل و گریه بر اهل بیت علیهم السلام ، بااهمیّت است . یادکرد حوادث روز عاشورا و مصائب امام علیه السلام ، هر چند به صورت فردی ، لازم است . باید عاشورا را در ذهن ، تجسّم کرد . سزاوار است همانند صاحبان عزا ، لباس سوگ به تن کرد . باید از خوردن و آشامیدن و لذایذ دیگر تا هنگام غروب ، خودداری ورزید .


1- .ر. ک :ص 13 (فصل سوم / سوگواری در خانه).
2- .چنان که گذشت ، این مطلب در سخنان امام باقر7 و امام رضا7 آمده است (ر. ک : ص 11 «فصل سوم/ تعطیل کردن کارهای روزانه») .


نکته پیش تر آوردیم که بعید نیست عزاداری های نخستین تا هنگام کشته شدن قاتلان امام حسین علیه السلام توسّط مختار، متأثّر از فرهنگ اجتماعی عرب و با پیرایش و آرایش آن فرهنگ و ادب بوده باشد . اکنون می افزاییم که اگر این عزاداری ، اندک همگونی ای با آن فرهنگ داشته باشد ، ابعاد آن ، بسی متفاوت است، حتّی به لحاظ زمانی . امام صادق علیه السلام فرمود : مَا اختَضَبَت مِنّا امرَأَهٌ ولَا ادَّهَنَت ولَا اکتَحَلَت ولا رَجَّلَت حَتّی أتانا رَأسُ عُبَیدِ اللّهِ بنِ زِیادٍ ، وما زِلنا فی عَبرَهٍ بَعدَهُ. (1) هیچ زنی از خاندان ما، مو رنگ ننمود و آرایش نکرد و سرمه به چشم نکشید و شانه به سر نزد ، تا زمانی که سرِ عبید اللّه بن زیاد آمد و ما هماره اشک می ریختیم . در فرهنگ عربی، دامنه سوگواری، با مجازات قاتلان ، فرجام می یافت ؛ امّا جریان عاشورا، با کشته شدن قاتلان شهدای کربلا ، پایان یافته تلقّی نشد ؛ چرا که به واقع ، شهادت امام حسین علیه السلام ، ویژگی مهمّی داشت و آن ، آمیخته شدن با دین و هدفگیریِ «احیای فرهنگ دینی» با آن بود . از همین رو، یادکرد آن حادثه ، برای همیشه ، لازم شمرده شده است . این حقیقت را افزون بر این روایت ، از سیره امامان علیهم السلام نیز می توان دریافت . امامان علیهم السلام چنان که دیدیم ، در استوارسازی ارکان عزاداریِ سالار شهیدان کوشیده اند و آن را چونان آیینی بزرگ ، در اختیار نسل ها قرار داده اند .

مرحله سوم : عزاداری تا قبل از رسمی شدن آن در اواسط قرن چهارم هجری

امام جواد علیه السلام در کودکی (سال 203 ق) به امامت رسید. دستگاه ستم پیشه عبّاسی ، از


1- .ر. ک : ج 9 ص 426ح 2731 .


گذشته و چگونگی مواضع امامان علیهم السلام ، به تجربه آموخته بود که باید نظارت را بر امام علیه السلام ، مستمر کند و پیش تر ، این نظارت را با دعوت امام رضا علیه السلام به مرو ، شدّت بخشیده بود و اکنون ، تمام تلاش خود را بر این معطوف داشته بود که پیوند فکری و هدایتی شیعیان را با مرکز تلاش و نشاط و حرکت ، یعنی امام جواد علیه السلام بگسلد . در مقابل ، امامان علیهم السلام نیز به «سازمان وکالت» توجّه نمودند . امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام ، این شبکه را بنیاد نهادند و به تدریج ، آن را گستراندند و به وسیله آن ، آنچه را که در هدایت ، لازم و اساسی می دانستند ، به شیعیان انتقال می دادند . شیعیان نیز بر پایه این آموزه ها ، به سازماندهی پرداختند و پیوند خود را با عالمان و متفکّرانی که از سوی امامان علیهم السلام تربیت شده بودند ، استوار می داشتند و به حیات مذهبی خود ، ادامه می دادند. بدین سان ، رابطه شیعیان، با توجّه به وضعیت جامعه ، بیشتر با عالمان بوده است و با توجّه به نظارت شدید حکومت بر رابطه امامان علیهم السلام با شیعیان ، و حبس و حصر آن بزرگواران، رابطه با ایشان ، بسیار اندک و ناچیز بوده است . بنا بر این ، روشن است که در باره موضوعِ «عزاداری عاشورا» نباید انعکاسی آن چنانی از کلام و سیره آنان در تاریخْ باقی باشد، بویژه در روزگار متوکّل که خفقان عمومی و خصوصا سختگیری در باره رفتن به کربلا و زیارت قبر مطهّر سیّد الشهدا علیه السلام به اوج می رسد. با این همه ، به نظر می رسد که شیعیان ، با توجّه به تربیتی که در این زمینه در محضر امامان علیهم السلام یافته بودند ، سوگواری بر ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام را جدّی گرفته و در منازل و محافل خود همان گونه که در زمان امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام انجام می گرفت ، به آن پرداخته اند ؛ امّا مخفیکاری آنان از یک سو ، و سانسور خبریِ حکومت از سوی دیگر، مانع از انعکاس این محافل در منابع تاریخی شده است . چنان که اشاره کردیم ، سختگیری بر شیعیان ، خفقان عمومی و مشکلات ایجاد شده برای زیارت مزار امام حسین علیه السلام و سوگواری بر آن بزرگوار ، در روزگار متوکّل ،


به اوج خود رسید ؛ ولی هنگامی که منتصر عبّاسی در سال 248 ق ، زمام حکومت را به دست گرفت ، از مردم خواست که چونان گذشته به زیارت کربلا بروند (1) و از سوی دیگر ، دستور داد تا مرقد امام حسین علیه السلام را بازسازی کنند (2) و در نهایت ،آزاررسانی به شیعیان را ممنوع کرد . (3) از این پس ، کم و بیش ، سختگیری هایی اعمال می شد (مانند : دوران سلطه حنابله بر بغداد ، پیش از به قدرت رسیدن آل بویه) ؛ (4) امّا خلفای دیگر عبّاسی ، هرگز مانند متوکّل نبودند و برای زائران مزار امام حسین علیه السلام مزاحمتِ آن گونه پدید نمی آوردند . آزادی ها در حدّی بود که شیعیان ، بویژه در روزهای عاشورا، عرفه و نیمه شعبان ، به زیارت کربلا می رفتند و بر سرِ مزار امام حسین علیه السلام سوگواری می کردند، تا جایی که اندک اندک ، مزار امام علیه السلام برای عزاداری ، مکانی همیشگی شد. در باره روزگار غیبت صغرا نیز اسنادی گزارش شده اند که نشانگر برگزاری مراسم رثا و سوگواری در کنار مزار امام حسین علیه السلام در آن روزگارند ، از جمله گزارش ابن اثیر در باره حوادث پایانی سال های حدود 296 ق ، که نمایانگر حضور شیعیان



1- .الکامل فی التاریخ : ج 4 ص 355 .
2- .المناقب ، ابن شهرآشوب : ج 2 ص 211 .
3- .مروج الذهب : ج 4 ص 135 .
4- .برخوردهای تنگ نظرانه این گروه ، به حدّی بود که حتّی خلیفه عبّاسی نیز در ضمن نامه ای به مقابله با آنان برخاست . ابن اثیر ، در این باره می نویسد : در سال 323 ق ، کار حنبلیان ، بالا گرفت و توانشان فزونی یافت . از سوی الراضی ، دستورالعملی صادر شد که برای آنها خوانده شد و کارشان تقبیح گردید و سرزنش شدند : «آن گاه بدگویی شماست به بهترین افراد امّت و نسبت کفر دادنتان به شیعیان خاندان محمّد ، و بعد ، دعوتتان از مسلمانان به دین بدعت آلود و مذاهب منحرف که در قرآن ، مؤیّدی ندارند ، و منکر زیارت قبر امامان هستید و به زائران آنها ، بدگویی کرده ، نسبت بدعت می دهید ، در حالی که خودِ شما برای زیارت مردی عادی که هیچ شرف و نسب و وابستگی با پیامبر خدا ندارد ، گرد می آیید و دستور به زیارت او می دهید و به او معجزه های انبیا و کرامات اولیا را نسبت می دهید . خدا شیطان را لعنت کند که این کارهای زشت را برای شما می آراید و لعنت کند اغوای او را ! امیر مؤمنان به جِد ، به خدا سوگند یاد می کند و به سوگندش وفادار است که اگر از کارهای زشت مذهبتان و کژی های سلوکتان دست بر ندارید ، تنبیه و فشار و کشتار و طرد را بر شما فزون خواهد کرد و بر گردنتان ، شمشیر و بر خانه ها و جایگاه هایتان ، آتش فرود خواهد آورد» (الکامل فی التاریخ : ج 5 ص 175) .


بر سر مزار امام حسین علیه السلام و شامل شرح حال یک شیعه یمنی در آن جریان است . (1) قاضی ابو علی تَنّوخی (م 384 ق) نیز آورده است که : ابن اصدق ، به هنگام سلطه حنابله بر بغداد ، به نوحه گری بر حسین علیه السلام اشتغال داشت . راوی برای سفارش دادن رثا به دنبال شناسایی وی و دیدار با او بوده ، که در شب نیمه شعبان که شیعیان با به جان خریدن همه خطرها بر مزار سیّد الشهدا حاضر شده بودند ، او را می بیند که در آن حال و هوا ، شب را به نوحه گری می گذراند و مردم می گِریند . (2) در اواخر دوره غیبت صغرا نیز بَربِهاری (3) (م 329 ق) ، دستور قتل خِلب را صادر کرد که مخفیانه در منازل شیعیان بر امام حسین علیه السلام نوحه می خواند . 4


1- .الکامل فی التاریخ : ج 5 ص 14 .
2- .نشوار المحاضره : ج 2 ص 230 ، بغیه الطلب فی تاریخ حلب : ج 6 ص 2654 (به نقل از تنّوخی) .
3- .حسن بن علی بن خلف بربهاری ، رئیس حنبلیان بغداد بود و آنان را فراوان به اعمال فشار وامی داشت و آنان به خانه ها شبیخون می زدند ، متعرّض داد و ستد مردم می شدند و هر کس را که بر خلاف نظر آنها نظر داشت ، ترور می کردند ، تا جایی که امام محمد بن جریر طبری که خدا از او خشنود باد (مؤلّف کتاب های تفسیر و تاریخ) را مدّتی حبس خانگی کردند و وقتی از دنیا رفت ، مانع تشییع و دفنش شدند . شر و فتنه شان روزافزون گردید ، جتا جایی کهج از نابینایانِ پناه آورده به مسجد هم کمک می گرفتند و هر گاه شخصی شافعی از میان آنها می گذشت ، نابینایان را بر ضدّ او تحریک می کردند و آنها هم شافعی را با عصایشان تا دم مرگ می زدند ، تا این که خلیفه الراضی ، ناچار شد در باره آنها دستور العملی صادر کند که در آن ، گفته بود : «هر که با اظهار دین ، نفاق بورزد و به مسلمانان حمله کند و اموال معاهدان را تصاحب نماید ، به زودی ، گرفتار غضب و خشم پروردگار عالمیان می شود و از گم راهان است» . بربهاری به سال 329 ق، در سنّ 96 سالگی در گذشت (تجارب الأمم : ج 5 ص 414 ، الکامل فی التاریخ : ج 5 ص 223) .


ابن حجر نیز در لسان المیزان ، از شاعری شیعی، سخن رانده است که به سال 346 ق ، تا ظهر عاشورا ، در سوگ امام حسین علیه السلام رثا گفته و مردم ، همراه او گریه کرده اند . (1) از این نقل ها ، هر چند به خاطر سانسور خبری حاکم ، اندک اند، می توان سوگواری و گریه و زاری شیعیانِ این روزگار را نتیجه گرفت که می کوشیدند تا حدّ توان ، جریان عاشورا را به فراموشی نسپرند. در مصر نیز به هنگام سلطه حکومت های غیر شیعیِ اِخشید و کافور (323 358 ق) ، مردم آن دیار ، روز عاشورا بر سر مزار امام زادگان (امّ کلثوم و نفیسه) گِرد می آمدند و عزاداری می کردند، بدان سان که حکومت کافور ، الزاما برای جلوگیری از آن ، در صحرا مأمور گماشته بود . (2) این گزارش های اندک نیز گویا پس از دوران رسمی شدن عزاداری در بغداد و مصر ، بر خامه مورّخان رفته اند ؛ زیرا در آن زمان، دولت های شیعی ، تشکیل، و نهادهای رسمی ، ایجاد شده بودند و مورّخان ، به ناچار ، باید آنچه را اتّفاق می افتاد و


1- .لسان المیزان : ج 4 ص 238 240 .
2- .ابن زولاق در کتاب سیره المعزّ لدین اللّه گفته : در عاشورای سال 363 ، جمعیتی از شیعیان وهوادارانشان ، به کنار مزارهای کلثوم و نفیسه رفتند . سوارگان و پیادگان مغار نیز با آنان بودند و همگی به نوحه سرایی و گریه برای امام حسین علیه السلام پرداختند . در مصر در دوران اخشید و کافور (غلامِ سیاهی که محمّد اخشیدی ، او را خرید و آزاد کرد و بعد به وزارت ، منسوبش نمود و به تدریج ، زمامدار مصر و سوریه شد) (سال های 323 358) ، مرقدهای کلثوم و نفیسه در عاشورا هیچ گاه خالی از جمعیت نبود . سیاهان و کافوریان با شیعیان ، عناد داشتند و سیاهان در کوچه و بازار ، جلو مردم را می گرفتند و به آنها می گفتند : دایی ات کیست ؟ اگر می گفت : معاویه ، احترامش می کردند و اگر خاموش می ماند ، با او بدرفتاری می کردند و لباس و هر چه داشت ، از او می گرفتند ، تا جایی که کافوری ها ، مأمور گذاشته بودند و از رفتن مردم به بیابان ، جلوگیری می کردند (الخطط المقریزیّه : ج 2 ص 289) .


از جمله عزاداری ها ، سوگواری ها و ... را گزارش می کردند .

مرحله